سازند آسمارى (Asmari Formation)
جوانترین سنگ مخزن پهنه زاگرس است و به همین دلیل، مطالعات گستردهاى بر روى خواص سنگچینهاى این سازند انجام شده است. در گذشته از این واحد سنگى به نامهایى مانند سازند آهکى جریب، سازند آهکى کَلهُر و سنگآهک خمیر یاد مىشد، ولى سازندهاى یاد شده، تنها با بخشى از بُرش الگوى سازند آسمارى مترادف است و تمامى این سازند را در بر نمىگیرند. نام این سازند از کوه آسمارى (جنوب خاورى مسجد سلیمان) اقتباس و بُرش الگوى آن در تنگ گل ترش همین کوه اندازهگیرى شده است.
در بُرش الگو، سازند آسمارى با 314 متر ستبرا، شامل سنگآهکهاى مقاوم، کرم تا قهوهاى رنگ با ریختشناسى کوهساز است که کمى میانلایههاى شیلى دارد و به داشتن درزه فراوان شاخص است. در بُرش الگو، سازند آسمارى سن میوسن دارد و قسمت پایین آن، به لحاظ تغییر رخساره جانبى به سازند پابده، دیده نمىشود. ولى، بُرش مکمل این سازند در تنگ تکاب کوه خَویر، در 30 کیلومترى بهبهان، نشانگر ویژگىهاى کامل این سازند است.
سنگآهک آسمارى مهمترین سنگ مخزن حوضه رسوبى زاگرس ایران است و چون براى نخستین بار در خاورمیانه در آن نفت کشف شده است معروفیت جهانى دارد. بهرهدهى یک چاه متوسط در یک میدان نفتى به نسبت خوب، در حدود 25000 بشکه در روز است (افشارحرب، 1380).
در بُرشهاى کامل، سازند آسمارى داراى دو عضو است. یکى «عضو ماسهسنگى اهواز» در جنوب باخترى خوزستان و دوم، «عضـــو تبخیرى کَلهُــــر» در لرستان. از نگاه زیستچینهاى نیز این سازند به سه واحد «آسمـارى پایینــى» به سن الیگوسن، «آسمـارى میانــى» به سن میوسن پیشین (آکىتانین) و «آسمارى بالایى» به سن میوسن پیشین (بوردیگالین) تقسیم مىشود. ولى این تقسیمبندى در همه جا وجود ندارد. براى نمونه، در جنوب باخترى سىسخت، تنها بخش آسمارى پایینى دیده مىشود که مرز بالاى آن به سازند رازک است.
در بیشتر نقاط، مرز پایینى آسمارى به سازند شیلى پابده است ولى در لرستان مرکزى، این سازند با سازند کربناتى شهبازان و در فارس داخلى با سازند جهرم، به طور ناپیوستگى پیوستهنما (پاراکانفورمیتى)، همبر است. در همه جا، سازند آسمارى با سازند انیدریتى گچساران پوشیده مىشود. ولى در فارس داخلى که سازند رازک جانشین گچساران مىشود، مرز بالایى سازند آسمارى به سازند آوارى رازک است.
گفتنى است که ویژگىهاى بُرش الگوى این سازند تنها در فروافتادگى دزفول قابل قبول است که با اندکى تغییر در لرستان نیز قابل تعقیب است ولى در نواحى فارس و پسخشکى بندر عباس، ویژگىهاى سنگچینهاى و زمانى آن تغییرات زیادى دارد. براى نمونه:
* در جنوب غربى لرستان، یک رخساره تبخیرى به نام « بخش تبخیرى کلهر »، به صورت جانبى در تداخل با ردیفهاى کربناتى سازند آسمارى است.
* در حاشیه جنوبى حوضه آسمارى، ماسهسنگهایى به نام بخش « ماسهسنگى اهواز » وجود دارد.
* در میدانهاى نفتى مسجد سلیمان، نفت سفید، هفتگل و پارس، یک واحد انیدریتى در قاعده آسمارى دیده مىشود.
* در جنوب فروافتادگى دزفول، سازند آسمارى به مجموعهاى از ماسهسنگ، سنگآهک و شیل تغییر رخساره مىدهد.
* در مرزهاى شمالى حوضه رسوبى آسمارى از جمله در جنوب باخترى سىسخت، تنها بخش پایینى آسمارى دیده مىشود.
* در جنوب خاورى فارس به ویژه در نواحى قشم و بندرعباس، سازند آسمارى با شیلهاى سازند پابده تداخل بین انگشتى دارد.
* در شمال فروافتادگى دزفول و در کوه آسمارى ردیف کم ضخامتى از مارن و شیل وجود دارد که در زیر آهکهاى آسمارى و بر روى انیدریت قاعده آسمارى قرار دارد و به سن قبل از آکىتانین بالایى است. در مناطقى که انیدریتهاى قاعده آسمارى وجود ندارد، مارنهاى موردنظر روى سازند شیلى پابده دیده مىشوند. در مورد تعلق مارن و شیلهاى موردنظر به سازند پابده و یا آسمارى، اتفاق نظر وحود ندارد. به همینرو، به ردیفهاى موردنظر لایههاى داراى Brissopsis و گاهى «لایههاى حد تدریجى» نام داده شده است.
عضوهاى سازند آهکى آسمارى
سازند آهکى آسمارى دو عضو دارد. یکى «عضو ماسهسنگ اهواز» و دیگرى «عضو تبخیـرى کلهر» که اولى در نواحى جنوب فروافتادگى دزفول و دومى در شمال باخترى فروافتادگى دزفول و جنوب باخترى لرستان برونزد دارد (شکل 6-5). در میدانهاى نفتى اهواز، منصورى، مارون و به سوى جنوب و جنوب باخترى اهواز است. بخش زیرین سازند آسمــارى به ماسهسنگآهکــى، سنگآهک ماسهاى و لایههاى جزیى شیــل به نام «عضو ماسهسنگى اهواز» تبدیل مىشود که بُرش الگوى آن در چاه شماره (6) میدان اهواز و یک بُرش کمکى در چاه شماره (1) میدان آب تیمور است. با توجه به سنگوارههاى موجود در میانلایههاى کربناتى، سن این بخش الیگوسن تا میوسن پیشین دانسته شده است. این باور وجود دارد که بخش ماسهسنگى اهواز، ادامه سازند غار در کویت و جنوب خاورى عراق است که زبانههاى آن به صورت تداخل در سازند آسمارى تا اهواز ادامه مىیابد، ولى در سطح زمین رخنمون ندارد.
به طور معمول، این ماسهسنگها به دو قسمت پایینى و بالایى تقسیم مىشوند. قسمت پایینى به صورت عدسىهاى بزرگ در درون حوضه رسوبى آسمارى گسترش دارد ولى رخنمون ندارد و با توجه به مقایسههاى ناحیهاى به سن ائوسن پسین تا الیگوسن به شمار مىآید. ماسهسنگهاى موردنظر (قسمت پایینى) از انواع کوارتزوک و کوارتز آنارنیت با سیمان کربناتى و گاهى رُسى است. ویژگىهاى سنگى این قسمت معرف نهشت در محیطهاى سبخاى ساحلى است.
قسمت بالایى ماسهسنگهاى اهواز، معادل آسمارى میانى و بالایى است زیرا که این ماسهسنگها از حاشیه جنوب باخترى حوضه آسمارى فراتر رفته و به طرف شمال خاورى با رسوبات کربناتى آسمارى میانى و بالایى ارتباط زبانهاى دارند. این بخش، به علت تنوع محیط رسوبى، سنگشناسى متفاوتى را نسبت به بخش پایینى نشان مىدهد. یکى از ویژگىهاى شاخص ماسهسنگ بالایى اهواز فراوانى کانىهایى از نوع زیرکن، تورمالین، روتیل، گارنت، استارولیت، هورنبلند و کیانیت است که به یک منشأ دگرگونى و آذرین اشاره دارند.
«عضو تبخیرى کَلهُر» به ویژه در جنوب باخترى لرستان وجود دارد و در نواحى شمال خاورى به صورت بین انگشتى با آسمارى میانى تداخل دارد. بُرش الگوى این بخش در پهلوى جنوبى کوه اناران 8/118 متر ضخامت دارد و شامل ژیپس در پایین، مارن به همراه لایههاى نازک آهک در وسط و ژیپس حاوى دو لایه آهک در بالاست. بخش تبخیرى کلهر همارز آسمارى میانى است و لذا سن میوسن پیشین دارد. گفتنى است که بر اساس اطلاعات جدید در چاههاى واقع در شمال فروافتادگى دزفول (چنگوله 1، دانان، دالپرى)، ردیف کامل تبخیرى شامل انیدریت، هالیت (185 متر) و به ندرت سیلویت وجود دارد که جایگاه چینهشناسى مشابهى با بخش تبخیرى کلهر دارد به همینرو بُرش زیرسطحى چاه شماره (1) چنگوله به عنوان بُرش مکمل معرفى شده است. سن بخش کَلهُر میوسن پیشین است
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.